«آب دریا از دهان سگ نجس نمیشود»
«از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
«استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
«بستن سنگ و گشودن سگ.»
«به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
«به نفرین سگ، نان در تنور نمیافتد.»
«تازی که پیر شد، از آهو حساب میبرد.»
«حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
«خرگوش هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
«دستی که از من بریده شد میخواهد سگ بخورد، میخواهد گربه.»
«دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
«دیگی که واسه ما نمیجوشه سر سگ توش بجوشه.»
«زن سلیطه، سگ بیقلادهاست.»
«سر سگ بودن بهتر از دم شیر بودن است»
«سگ اخته میکند.»
«سگ است آنکه با سگ رود در جوال.»
«سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.»
«سگان از ناتوانی مهربانند وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
«سگ بابا نداشت سراغ حاجعموش را میگرفت.»
«سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»
«سگ باش، کوچک خونه نباش.»
«سگ باقلاده شکار نمیکند.»
«سگ بعد از شستن نجستر است.»
«سگ پاچه صاحبش را نمیگیره.»
«سگ پارس میکند و خرس (بیخیال) میگذرد.» ضربالمثل رومانی
«سگ چیه که پشمش چی باشه.»
«سگ در حضور به از برادر دور.»
«سگ در خانهٔ صاحبش پارس می کند.»
«سگ در خانهٔ صاحبش شیره.»
«سگ داد و سگ توله گرفت.»
«سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
«سگ را پیش یوز ادب میکند»
«سگ را چو در تنگی بگیرند بگزد»
«سگ را که چاق کنند هار میشه.»
«سگ را میزند که شیر هوای کار خود را داشته باشد.»
«سگ زرد برادر شغاله.»
«سگ، زرد و سیاه ندارد.»
«سگ زنده بهتر از شیر مرده است»
«سگ سفید ضرر پنبهفروشه.»
«سگ، سگ را ندرد»
«سگ سوزن خورده.»
«سگ سیر دنبال کسی نمیره.»
«سگ سیر قلیه ترش»
«سگش بهتر از خودشه.»
«سگ صاحبش را نمیشناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
«سگ که چاق شد گوشتش خوراکی نمیشه.»
«سگ که سیر شد سرکش میشود»
«سگ گر و قلاده زر؟»
«سگ، گوشت سگ را نمیخورد.» ضربالمثل ارمنی
«سگ لاید و کاروان گذرد»
«سگ لاینده گیرنده نباشد.»
«سگ ماده در لانه، شیر است.»
«سگ نازیآباده، نه خودی میشناسه نه غریبه.»
«سگ نمکشناس به از آدم ناسپاس.»
«سگ هم سرمایه میخواهد.»
«سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
«سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
«سگی که پاچه از قصابخونه بدزده، نون خودش را بریده.»
«سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
«سگی که پارس کنه، نمیگیره.»
«سگی که پارس میکند گاز نمیگیرد.»
«شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی»
«کاه را پیش سگ و استخوان را پیش خر میریزد.»
«کلهپز برخاست سگ جایش نشست»
«مثل سگ پشیمونه.»
«مثل سگ و گربه»
«مثل سگ هفت جان دارد»
«مرگ خر عروسی سگ است.»
«مواظب باش سگ پاچهات را نگیرد.»
«نه خود خورد، نه کس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد.»
«از سگ جونی مثل هفت جوش است.»
نظرات شما عزیزان:

http://img4up.com/up2/61184220520143000656.jpg